یک اتاق کار مناسب، چه اتاقی است؟
اتاق کاردر خانه باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتوان آن را یک اتاق کار خوب و مناسب دانست؟ چهارشنبه بود. رزیتا چندسالی بود که فریلنسری را برای کسب درآمد انتخاب کرده و انباری حیاط پشتی خانه پدری را به اتاق کار کوچکی تبدیل کرده بود. روزها را با لپتاپ و دفتر و خودکارش در اتاق کار ساده حیاط پشتی میگذراند. اما حالا بعد از چند سال، دیگر این اتاق کار قدیمی برایش جذابیتی نداشت. به هر گوشه از این کابین که نگاه میکرد، اثری از انباری دوران کودکیش را میدید. چوبهای کف و دیوارها بوی نم میدادند. شیشههای پنجره به قدری کدر بود که نور خورشید با زحمت به اتاق کار کوچک رزیتا میتابید و عایق نبودن درب و پنجرهها سرمای زمستان و سر و صدای باغبانی پدر را به راحتی به اتاق کار راه میداد.
تصمیم گرفته شده بود! چند ماهی بیش از نصف درآمدش را پسانداز کرده بود و امروز همان روز موعود بود. صبح اول وقت آخرین پروژهای که از کارفرما در دست داشت را تحویل داد و از جا بلند شد. با طراح جوانی که قبلا در پروژهای با او همکاری کرده بود تماس گرفت و قرار 10 صبح همان روز را با او فیکس کرد. نیم ساعتی تا رسیدن فرشته، طراح جوان، باقی مانده بود. رزیتا روی صندلی چرخدارش این طرف و آن سُر میخورد و درباره نقشه فعلی اتاق کارش و آنچه که میتواند باشد خیالبافی میکرد. اما اصلا یک اتاق کار مناسب که بتوان 8-9 ساعت در آن کار کرد باید چگونه میبود؟ این همان چیزی بود که فرشته حتما بهتر میدانست اما رزیتا دست به قلم شد و لیست کوتاهی از آنچه در ذهن داشت یادداشت کرد تا هنگام صحبت با طراح چیزی از قلم نیوفتد.
«بایدها» در بازسازی اتاق کار:
- پنجرهها بزرگ و نورگیر باشند.
- یک میز کار بزرگ سرتاسری در طول اتاق میخواهم.
- باید یک خط تلفن جداگانه در این اتاق کشیده شود تا مدام با زنگهای کاری گوشی همراهم مشغول نباشد و یا با مشغول کردن خط خانه، مزاحم خانواده نشوم.
- تا سقف از قفسههای کتاب و وسایل پر شود تا هربار مجبور به جابه جایی وسایلم از خانه تا حیاط نباشم.
- کفپوش اتاق کار از چوب رنگ روشن باشد و ضدخش؛ تا جای تایرهای صندلی چرخدار روی آن نیوفتد.
- علاوه بر یک لوستر کوچک و ساده، نورهای مخفی سفید و زرد هم میخواهم برای زمستانها که هوا خیلی زود تاریک میشود.
- همه چیز به سبک مدرن و در سادهترین شکل خود باشد، موقع کار نیازی به حواسپرتی ندارم!
- دیوارها ساده و قفسهها هم مانند کفپوش، از چوب رنگ روشن ساخته شوند.
- ایوان چوبی کوچکی درب ورودی اتاق کار ساخته شود تا درب کمی بالاتر از سطح زمین باشد و از ورود حشرات و جانوران باغ در امان بمانم.
- و البته! دیوار سمت باغ به یک پنجره سرتاسری تبدیل شود!
سرش را بالا آورد و از پشت خودش را روی صندلی پرتاب کرد. هم زمان هم خوشال بود و هیجان داشت و هم نمیدانست نتیجه کار مطابق با تصویر ذهنیاش خواهد بود یا نه! در همین فکرها بود که صدای زنگ تلفن حواسش را سرجا آورد. فرشته پشت در منتظر رزیتا بود. بعد از سلام و احوالپرسی، هردو باهم به حیاط پشتی رفتند تا نگاهی به کابین و وضعیتش بیاندازند. فرشته از باغ بینظیر پشت خانه حسابی به وجد آمده بود. رزیتا نقشهای را که برای این اتاق کار قدیمی در سر داشت توضیح داد و لیست «باید»ها را در اختیار فرشته گذاشت. هردو به این نتیجه رسیدند که درباره طراحی داخلی اتاق کار باهم اتفاق نظر دارند؛ اما درباره دیوارها و فضای بیرونی، قرار بر این شد تا طی هفته آینده طرحهای پیشنهادی به دست رزیتا برسد و از آنجا به بعد انتخاب از بین آنها بر عهده رزیتا، بودجه و سلیقهاش بود!
طراحی اتاق کار رزیتا آماده شد!
رزیتا که هرروز در انتظار طراحیهای اتاق کار جدیدش گوشی و پیامرسانها را چک میکرد بالاخره فایلهای فرشته را دریافت کرد و با چشمان بیرون زده از هیجان به تک تک جزئیات طرحها نگاه میکرد و توی سرش آن را با اتاق کار فعلی تطابق میداد. تبدیل کردن دیوار سمت باغ به یک پنجره سرتاسری ایده بینظیری بود و در طراحیها نیز نور عجیب و شگفتانگیزی به اتاق اضافه کرده بود.
پس رزیتا از بین عکسها انتخابش را کرده بود! اما ظاهرا برداشتن آن دیوار و جایگزین کردنش با یک پنجره غول پیکر کار هزینهبری بود. پس دل را به دریا زد و از فرشته خواست تا بخشی از بازسازی اتاق کار را بصورت اقساطی از رزیتا بپذیرد و فرشته با کمی تعلل درخواست او را قبول کرد.
به نظر شما طرح انتخابی رزیتا برای اتاق کار جدیدش کدام عکس بود؟