در کوچههای خوش آب و هوای تهران بزرگ، زوجی جوان به نامهای لاله و احسان زندگی میکردند. آنها به تازگی به این خانه کوچک و دوستداشتنی نقل مکان کرده بودند. خانه در محله خوبی واقع شده بود و کوچک بودن خانه برای این زوج آنقدرها مهم نبود چرا که لاله سلیقه بینظیری در دکوراسیون و چیدمان داشت و پیش از این در چند دوره آموزشی دکوراسیون داخلی شرکت کرده بود و در این باره اعتماد به نفس زیادی داشت. همچنین لاله اصول فنگشویی در خانه را مطالعه کرده بود و حسابی بر آنها مسلط بود. از طرف دیگر احسان در دوره کارشناسی رشته معماری خوانده بود و تا حدودی با زیر و بم خانه و ساخت و ساز آشنا بود. پس خانه را قولنامه کردند و بلافاصله به فکر تغییر بزرگی افتادند تا خانه خود را بزرگتر و فضای آن را دلبازتر جلوه دهند. به همین ترتیب بعد از سرچ و دیدن صدها ساعت ویدئو در یوتیوب بالاخره به یک ایده منحصر به فرد دست یافتند؛ پوشاندن هر سانتیمتر از خانه با آینه!
این ترفند خانه کوچک چطور به کمک لاله و احسان میآید؟
باور مشترک لاله و احسان و دیزاینرهای داخلی و البته قوانین فنگشویی، بر این بود که آینه با بازتاب دادن نور، انرژی و تصویر در فضای محدود میتواند یک احساس واقعی از قدرت و یک بزرگنمایی بصری ایجاد کند. به این ترتیب خانه نقلی این زوج پس از پیادهسازی این تغییر بزرگ، دلبازتر و پرنور خواهد بود. لاله با هیجان تمام مشغول برنامه ریزی و احسان دست به نقشه کشی شد. روزها میگذشت و هر سانتیمتر از خانه روی نقشه کشیده و برای جایگذاری آینهها در آن برنامهریزی میشد. آنها تصمیم گرفته بودند که سقف و دیوارها را تا حد ممکن با تکههای آینه برشخورده بپوشانند؛ همچنین قصد داشتند کف اتاق نشیمن خانه کوچک و نقلیشان را نیز با آینههای بزرگ بپوشانند! اما در این مورد کمی تردید داشتند. این کار، رفت و آمد را در اتاق نشیمن سخت میکرد و ممکن بود برای مهمانانی که کودک همراهشان داشتند خطر آفرین باشد. با فروشندگان آینه دکوراتیو مشور میکردند و در اینترنت و بازار به دنبال راه حلی بودند تا بالاخره یکی از این تولیدکنندگان به آنها تضمین دادند که علاوه بر تامین آینه دکوراتیو مورد نظرشان برای تمام دیوارها و سقف خانه، میتواند آینههای دکوراتیوی با مقاومت بسیار بالا تولید کند که تا حدودی نشکن محسوب شود. پس قرار شد تا دقیقا مطابق با آنچه لاله و احسان در ذهن داشتند، کار تغییر دکوراسیون خانه کوچک این زوج آغاز شود؛ اما پیش از آن فاکتورهای زیادی درباره آینههای دکوراتیو وجود داشت که این صاحب خانه جوان باید درباره آنها تصمیم مجدد میگرفتند. آینهها در اشکال، رنگها و سایزهای متفاوتی وجود داشتند. آینه کاری تمام خانه نیاز به انتخاب آینههایی با ضخامت بالا داشت. آینه با بازتاب سفید، آینه با بازتاب برنز، آینه با رفلکس طلایی یا دودی، آینه الومنیوم ونقره و جایگذاری آینهها توسط آینهکارهای ماهر به اشکال مختلف مدرن یا هندسی. همچنین جنس کار شده در پشت شیشه بسیار اهمیت داشت چرا که قرار بود تمام خانه کوچک لاله و احسان با این آینه کاریها پوشانده شود. هر دوی آنها با استفاده از دانش قبلی که در این زمینه پیدا کرده بودند و گرفتن مشاوره از متخصصان تصمیماتسان را گرفتند و بالاخره دست به کار شدند. آنها تصمیم گرفته بودند که خودشان نصب آینهها را برعهده بگیرند و در این باره آموزشهای زیادی از یوتیوب دیده بودند.
کار از اتاق خواب کوچک خانه آغاز شد. سقف را تماما با آینه یکپارچه پوشانده و یک آینه بسیار بزرگ با قاب نازک برای مقابل تخت خواب خریداری کردند. میز کنار تخت آینهای بود. میز آرایش آینهای بود و کفپوش از لمینت بسیار براق انتخاب شده بود. وقتی که کار اتاق خواب تمام شد یک لوستر بلوری همان نقطه عطفی بود که این زوج را به نهایت هیجان رساند!
لاله و احسان که از نتیجه کار در اتاق خواب بسیار راضی بودند به سراغ آشپزخانه کوچک خانه رفتند. فکر میکنید دربهای کابینتهای این خانه چطور انتخاب شده بود؟ بله! دربهای آینهای کابینتها را به کمک هم نصب کردند و چند تکه برشخورده بزرگ از آینه را با دقت جایگزین سرامیک پشت ظرفشویی کردند. لاله باور نمیکرد این همان آشپزخانهای است که به وقت خریدن خانه دیده بود. از این به بعد قرار بود شامهای عاشقانه بسیاری را روی میز ناهارخوری کوچک آینهایشان داشته باشند.
حالا نوبت به اتاق نشیمن رسیده بود. قسمت سخت ماجرا کفپوش آینهای اتاق نشیمن بود. اما کار بسیار سادهتر از آنچه لاله و احسان فکر میکردند انجام شد و درنهایت اتاق نشیمن با یک کافی تیبل آینهای تکمیل شد.
بعد از هفتهها کار پر هیجان، حالا هر دو نفر عقب ایستاده بودند و به شاهکاری که پدید آورده، خیره مانده بودند! هر قسمت از این خانه نُقلی، جادویی و دلباز و پرنور شده بود. اتاق خوابی که قبلاً تنگ و بسته بود، حالا با بازتاب نور خورشید از پنجرهها، باز و رویایی به نظر میرسید. لاله و احسان نمیتوانستند اشکهای شوقشان را پنهان کنند چرا که اینجا دیگر تنها یک خانه نبود؛ بلکه بازتابی از رویای این زوج جوان بود.
با تمام شدن زمان استراحت، وقت دعوت مهمانان رسید. پس فردای آن روز بدون معطلی لاله با مادر و پدر خودش و احسان تماس گرفت تا یک مهمانی کوچک 6 نفری داشته باشند. به وقت رسیدن مهمانها، صاحب خانههای داستان ما فکر میکردند که مهمانهایشان را با این ترفند دکوراسیون خانه کوچک و نُقلیشان سورپرایز میکنند؛ اما این خودشان بودند که حسابی سورپرایز شدند! چطور؟ مهمانها به عنوان هدیه خانه نو، یک آینه قدی بسیار بزرگ برایشان آروده بودند!