داستان طوری, امروزه, جذابه, عجیبه, مجله, نُقلیه

دکوراسیون کریسمس 2024

دکوارسیون کریسمس همیشه برای بچه‌ها جذاب بوده است. المیرا با اینکه حالا دیگر بزرگ و مستقل شده اما به یاد دارد که در کارتون‌های دوران کودکی چطور به ریسه‌های نور و گوی‌های قرمز روی درخت سبز کریسمس مات می‌ماند و آرزو می‌کرد که ای کاش در خانه درخت کریسمسی داشته باشد. اما مهاجرت از کشورش خیلی از ذوق و شوق‌های دوران کودکی و نوجوانی را از او گرفت. با اینکه رشته تحصیلی و شغلی که انتخاب کرده، یعنی طراحی دکوراسیون داخلی، هنوز هم در میان روزمرگی‌ها شادی را به او هدیه می‌کرد؛ اما هیچ‌ کدام از پروژه‌های معماری و طراحی داخلی که برای کارفرمایانش انجام میداد به اندازه طراحی دکوراسیون جشن‌ها و مراسمات خیریه برای المیرا جذاب نبود! کمک به افراد برای برگزاری جشن‌های بینظیر که چیدمان آن تا ابد در ذهن تمام میهمان‌ها باقی بماند. از همه مهم‌تر اینکه المیرا طراحی تم این جشن‌ها را بصورت داوطلبانه انجام میداد! طراحی تم و دکوراسیون جشن سال نو در یتیم‌خانه‌ها و بیمارستان‌ها، دکوراسیون جشن شکرگزاری در خانه‌های سالمندان و بسیاری از برنامه‌ها و جشن‌های شهری برای مدارس و دانش‌آموزان. بودن در کنار دیگران و کمک برای شادمانی آن‌ها، دلتنگی المیرا برای خانواده‌اش را تسکین می‌داد. او با بودن در بین کسانی که بدون چشم‌داشت و خالصانه زندگی را دوست دارند، می‌توانست بار دیگر آغوش گرم خانواده‌اش را احساس کند.

 

داستان معروف دکوراسیون کریسمس 2024، از کجا آغاز شد؟

18 سالگی و بعد از تمام کردن دبیرستان در شیراز، او به اصرار پدرش به کانادا و کالجی برای تحصیل در رشته معماری و طراحی داخلی مهاجرت کرد. سال‌های دور از خانه و خانواده برای او به سختی می‌گذشت اما یادگرفتن پیچ و خم‌های سازه‌ها و قواعد تبدیل یک چهاردیواری به خانه‌ای دوست‌داشتنی و گرم و ایمن، روزهایش را تازه نگه می‌داشت. روزهای دوری یکی بعد از دیگری می‌گذشت و المیرا تمام تلاشش را می‌کرد تا در درس‌ها بهترین باشد، زبانش را تقویت کند و هر ماه به فروشگاه مورد علاقه‌اش سر بزند و یکی از آن مجلات معروف معماری و طراحی داخلی را با پس اندازی که کنار گذاشته بخرد. خواندن این مجله‌ها و سر درآوردن از تازه‌های دنیای طراحی و دکوراسیون، از همان روز تا رسیدن ماه بعدی و شماره بعدی مجله، برای المیرا بزرگ‌ترین سرگرمی و دلگرمی بود. تا اینکه با وارد شدن به یکی از بهترین دانشگاه‌های ونکوور تلاش‌هایش به ثمر نشست. اساتید او همگی بر هوش بالا و استعداد فوق‌العاده‌اش اتفاق نظر داشتند. اما دختر داستان ما احساس می‌کرد چیزی را گم کرده و هیچوقت آن را نمی‌یابد. دوری از پدر و مادرش هنوز هم برای او دردناک بود و در تمام روزهایش به دنیال راهی بود تا این حس دلتنگی التیام یابد. یک روز که با مادرش تصویری صحبت می‌کرد از بین گفتوگوهای مادر و دختری چیزی دستگیر المیرا شد؛ کمک کردن! به یاد آورد که وقتی خیلی کوچک‌تر بود مجبور به تغییر مدرسه‌اش شد و برای آنکه دلتنگی دوستانش را فراموش کند مادر او را از روز اول برای کمک‌های داوطلبانه به گروه‌های دانش‌آموزشی سپرد؛ آنجا دانش آموزان قوی‌تر به افرادی که وضعیت درسی ضعیف‌تری داشتند کمک می‌کردند و یا در برگزاری جشن‌های مدرسه و برای دکوراسیون مراسمات همکاری‌های بزرگ اتفاق می‌افتاد و همین فعالیت‌های داوطلبانه باعث شد تا المیرا هرروز احساس ارزشمندی بیشتری کند، با اشتیاق بیشتری به مدرسه برود و زودتر به محیط آن‌جا عادت کند. چرا تا امروز به فکرش نرسیده بود؟ تصمیم گرفت تا در اولین رویداد دانشجویی دانشگاهش شرکت کند و سریعا راهی را بیابد که بصورت داوطلبانه به کودکان یا افرادی که نیازمند کمک او هستند، دست یاری بدهد.

 

لبتاب روی میز

 

چند هفته بعد در راه برگشت از آخرین کلاس روز یکشنبه دانشگاه، اعلامیه‌ای از یک دوره آموزشی فوق‌العاده برروی دیوار اعلانات به چشمش خورد؛ «طراحی دکوراسیون جشن‌ها و رویدادها» المیرا که حسابی توجهش جلب شده بود بلافاصله مسیرش را دور زد و به سمت دفتر آموزش‌های فوق‌العاده دانشگاه به راه افتاد. این دوره همان چیزی بود که المیرا چند هفته اخیر را به دنبالش بود! راهی برای لذت بردن از آنچه عاشقش بود، یعنی طراحی و دکوراسیون و همزمان کمک کردن به کسانی که شادی‌هایشان ساده اما عمیق‌تر از مردم عادی بود. پس اسمش را برروی لیستی که بالا آن نام دوره «دکوراسیون جشن‌ها و رویدادها» نوشته شده بود، یادداشت کرد. با شروع دوره، بعدازظهرهای المیرا رنگ دلخوشی گرفته بود. بعد از گذشت 2 ماه از کلاس گروهی طراحی دکوراسیون جشن‌ها و رویدادها، حالا المیرا می‌توانست یک مراسم کامل، از عروسی تا جشن فارغ‌التحصیلی را با اعتماد به نفس کامل از ابتدا تا انتها برنامه‌ریزی و چیدمان آن را طراحی کند. استاد در آخرین جلسه از تمام دانشجویان خواست تا به عنوان پروژه پایانی، یک طرح میهمانی جذاب برای دکوراسیون کریسمس 2024 که نزدیک است ارائه دهند.

 

دکوراسیون کریسمس 2024 برای المیرا سرنوشت‌ساز می‌شود!

المیرا راه برگشت به خانه را تماما در فکر بود که چطور می‌تواند سرمایه لازم برای یک جشن کریسمس خیریه را جمع‌آوری کند و برای دکوراسیون جشن کریسمس به چه چیزهایی نیاز خواهد داشت. در رختخواب با خودش فکر کرد که کاری مانند آنچه بابانوئل انجام میدهد، یعنی برگزاری یک میهمانی سیار که از جایی به جای دیگر برود و کودکان بی‌سرپرست را شاد کند، بهترین ایده ممکن است! خودش عاشق این ایده شده بود و همزمان هیجان‌زده و کمی هم نگران بود. در همین حال با خیالپردازی درباره برگزاری یک جشن سیار سال نو و دکوراسیون کریسمس برای بچه‌های نیازمند به خواب فرو رفت و اتفاقا خواب عجیبی دید! صبح سراسیمه از جایش پرید و تلفن را برداشت و با یکی از دوستان قدیمی زمان کالج، که حالا در یک شرکت ریلی مشغول به کار بود، تماس گرفت. با او راجع به آنچه در سر داشت صحبت کرد و دوستش از او فرصت خواست تا نقشه را با مدیرش درمیان بگذارد. نقشه المیرا از این قرار بود: اختصاص دادن یکی از واگن‌های قطارهای شهری به هدایای اهدایی کریسمس 2024 برای کودکان و پخش کردن این هدایا در ایستگاه‌های قطار هر شهر بین کودکان کار و بی‌سرپرست! دقیقا مانند کالسکه جادویی بابانوئل، اما از نوع ریلی!

 

جشن کریسمس 2024 در قطار شهری کانادا!

تنها دو هفته تا کریسمس باقی مانده بود و المیرا با پخش کردن اعلامیه در دانشگاه و با کمک استادها، مقدار قابل توجهی کمک برای خرید هدایای جشن کریسمس جمع آوری کرد. با دوستش تمام گوشه کنارهای شهر را گشت تا خریدهایش بالاخره تکمیل شد!

 

دو خانم در حال خرید کردن در خیابان

 

برای خودش باور کردنی نبود، طراحی دکوراسیون جشن کریسمس برای تک تک واگن‌ها بهتر از آنچه در سر داشت به پایان رسیده بود و حالا در شب سال نو وقت اجرای این ایده ناب بود؛ زمانی که اولین قطار با دکوراسیون کریسمسی در شهر به راه افتاد! در ابتدا به نظر مسافران آنجا فقط یک واگن جذاب بود، اما وقتی اعلامیه ورودی درب واگن خوانده میشد نظرها برمی‌گشت؛ «این یک جشن کریسمس سیار، برای کودکانی است که از خانواده‌هایشان دورند!»

 

نه تنها کودکان کار و بی‌سرپرست از هدایایشان شگفت‌زده می‌شدند، بلکه تمام کانادا به وجد آمده بود! همه می‌خواستند که طراح این واگن‌ها و صاحب چنین ایده بینظیری را بشناسند. تماس‌های پیشنهاد همکاری از همان شب به سمت المیرا روانه شد. از خیریه‌ها گرفته تا شرکت‌های بزرگ طراحی و معماری داخلی ذهن توانمند و روح بزرگ او را در تیم‌هایشان می‌خواستند! اما او به وضوح آرمانش را در پیش چشمانش میدید. می‌دانست که قصدش از این کار چه بوده و برای ادامه، کدام راه را انتخاب خواهد کرد. نفس عمیقی کشید، از خانه بیرون آمد و به کوچه خلوت که در قطرات آب شده برف و ریسه‌های نور غرق شده بود خیره ماند و چند دقیقه‌ای به هیاهوی خانواده‌ها سر میز شام سال نو گوش کرد. المیرا به آرزویش رسیده و حالا کریسمس اینجا بود؛ اما با چاشنی دلتنگی کمتر!

 

 

امروز یکم ژانویه 2050 است و بیش از 25 سال از داستان دکوراسیون کریسمس 2024 می‌گذرد! سالیانه در خیریه‌های سراسر کاناد و امریکا، تعداد زیادی از جشن‌های مذهبی و کشوری به دست المیرا برای کودکان، سالمندان و بیماران طراحی شده و رویدادهای بزرگی برای حمایت از سرطان و بهبود وضعیت خانه‌های سالمندان، تحت نظارت او برگزار می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *